خارش (Pruritus and Dysesthesia)
مترادفها (Synonyms)
Aquagenic pruritus: bath pruritus،
Prurigo nodularis: chronic circumscribed nodular lichenification (Pautrier)،
Lichen simplex chronicus: neurodermatitis،
Brachioradial pruritus: solar pruritus, solar pruritus of the elbow, brachioradial summer pruritus،
Notalgia paresthetica: subscapular pruritus, posterior pigmented pruritic patch, hereditary localized pruritus
نکات کلیدی (Key features)
مقدمه (Introduction)
خارش مي تواند بدين صورت تعريف گردد: نشانه اي كه خوب لوكاليزه نمي شود، با آن تطابق حاصل نمي شود، معمولا احساس ناخوشايندي است و تمايل به خراشاندن دارد. هدف بيولوژيك خارش ايجاد خراشاندن براي دفع علت خارش زا مي باشد كه پاسخي است شبيه به موقعي كه عامل خارش زا يك پارازيت باشد. خارش شايعترين علامت درماتولوژيك است كه مي تواند از يك اختلال جلدي اوليه ناشي شود و يا در 50-10% از بيماران علامتي از يك بيماري زمينه اي سيستميك باشد. تشخيص هايي كه در نظر گرفته مي شود شامل: اختلالات متابوليك، بيماريهاي خوني، بدخيمي، عفونت HIV، عوارض دارو درماني و اختلالات اعصاب و روان مي باشد. در تعدادي از بيماران خارش مي تواند در غياب علائم پوستي قابل رويت ايجاد شود. تا امروز هيچگونه تقسيم بندي سيستميك مفيدي براي خارش وجود ندارد نه بر اساس علائم كلينيكي و نه بر اساس پاتوفيزيولوژي اما اخيرا يك طرح امكان پذيري تهيه شده است. با وجود اينكه دانسته هاي محدود پاتوژنز خارش مانع پيشرفت هاي درماني كافي شده است. اكتشاف هاي اخير اميدهايي براي درمانهاي اختصاصي تر در آينده را ايجاد نموده است. زماني كه يك بيمار از خارش رنج مي برد يك راه معقول براي گردآوردن تعداد بيشماري از علل اتيولوژيك در گروههاي محدود، ارزيابي كردن بيمار به يك روش معقول و سپس تصحيح علل زمينه اي (در صورت وجود) و درمان خارش با درمانهاي رايج در دسترس مي باشد.
نظرات